ملیت :  ایرانی   -  قرن : 5 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(478 -419 ق)، متكلم، اصولى و فقیه شافعى اشعرى. ملقب به ضیاءالدین و مشهور به امام‏الحرمین. در جوین نیشابور متولد شد. پدرش ركن‏الاسلام ابومحمد جوینى و عمویش على بن یوسف هر دو از علما و فقهاى بزرگ عصر خود بودند. در كودكى در محضر پدرش یادگیرى فقه را آغاز كرد تا آنجا كه تمامى تألیفات او را بازبینى كرد و بر تحقیقات پدرش افزود. چون پدرش درگذشت بیست ساله بود كه بر كرسى تدریس وى نشست. او از استاد ابوالقاسم اسكافى اسفراینى در مدرسه‏ى بیهقى علم اصول آموخت و از ابونعیم اصفهانى كسب فیض نمود و اجازه دریافت كرد. بر اثر تعصبات و دشمنى‏هایى كه به تحریك عمیدالملك كندرى بر ضد شیعه و اشاعره مى‏شد، به بغداد رفت و در آنجا با علماى بزرگ ملاقات كرد. وى سپس به حجاز رفت و نزدیك چهار سال در مكه و مدینه مجاورت گزید، و تمامى مسائل فقه را موافق هر كدام از مذاهب اربعه كه سؤال مى‏كردند فتوى مى‏داد و پاسخ مى‏نوشت، به همین جهت به امام‏الحرمین مشهور شد. در اوایل سلطنت آلب ارسلان سلجوقى به نیشابور بازگشت. خواجه نظام‏الملك مدرسه‏ى نظامیه را در آن شهر براى وى بنا نهاد و ریاست عالیه و علمیه را در اختیار وى قرار داد و تا سى سال، در كمال استقلال، تمامى‏امور مذهبى را بر عهده داشت. وى تا پایان عمر در نظامیه‏ى نیشابور به تدریس پرداخت. اكابر فضلاى آن دیار در درسش حاضر مى‏شدند و هر روزه متجاوز از سیصد فقیه در برابرش حاضر مى‏نشستند. مجموع شاگردان وى را چهارصد تن نوشته‏اند كه از آن میان مى‏توان از ابوحامد غزالى، شمس‏الاسلام عمادالدین كیاى هراسى، ابوالمظفر ابیوردى، ابوالقاسم حكمى، ابوالقاسم انصارى، ابوالمظفر خوافى، زاهر شحامى، احمد بن سهل مسجدى و ابوعبداللَّه فراوى نام برد. چون بیمار شد او را به ده زادگاهش بشتنقان كه از اعتدال هوا برخوردار بود منتقل كردند. وى همان جا درگذشت. جنازه‏اش را به نیشابور آوردند و در جوار مزار تلاجرد دفن كردند. به گفته‏ى ابن‏خلكان چند سال بعد پیكرش را به كربلا انتقال دادند. شاگردانش در مرگ او قلم و دوات را شكستند و یك سال در سوگش نشستند. باخرزى گوید: امام الحرمین در فقه همچون شافعى، در ادبیات همچون اصمعى و در وعظ همچون حسن بصرى بود. برخى از آثار وى: «ارشاد»، در اصول فقه؛ «تلخیص التقریب»؛ «الشامل»، در اصول دین؛ بر اساس مذهب اشاعره؛ «نهایة المطلب فى درایة المذهب»، در فقه شافعى، 12 مجلد؛ «غیاث الامم»، در امامت؛ «غُنیة المستر شدین»؛ در خلاف؛ «مغیث الخلق فى اختیار الاَحَق»، در اصول؛ «الورقات»، در اصول فقه؛ «العقیدة النظامیة» یا «الرسالة النظامیه».